نه بهانه گیر بودم ،، نه شکننده،،،
اما چندروزیست..
با هر اخمی بغض می کنم،،،
بی آنکه اشک بریزم، پایم میلغزد قلبم تیر میکشد،،
و صدای سقوط خود را در اعماق وجودم می شنوم،،
این، منه گذشته نیستم...
دیوانه وار؛ دلم برای خودم تنگ شده است...
چه زیباست دوست داشتنت..
بودنت، نگاه در چشمانت، حس داشتنت
تو را که دارم تمام کائنات در اختیار من اند
تو که هستی خوشبختی ها سهم من اند
تورا که دارم دنیا را دارم
وقتی که با منی عجیب هیجانی دارم
بانوی زیبای من
چشمان زیبایت را، نگاه شیدایت را دوست دارم
نوازش دستانت را، بوسه بر گونه هایت را دوست دارم
آرامش آغوشٓت را، زمزمه در گوشٓت را دوست دارم
تمام واژه هایی که به تو ختم میشوند را دوست دارم
تو را که دارم دنیا را، من حتی دوست داشتنت را هم دوست دارم
تو را که دارم دیگر از خدا چه میخواهم...
چه زیباست دوست داشتنت..
بودنت، نگاه در چشمانت، حس داشتنت
تو را که دارم تمام کائنات در اختیار من اند
تو که هستی خوشبختی ها سهم من اند
تورا که دارم دنیا را دارم
وقتی که با منی عجیب هیجانی دارم
بانوی زیبای من
چشمان زیبایت را، نگاه شیدایت را دوست دارم
نوازش دستانت را، بوسه بر گونه هایت را دوست دارم
آرامش آغوشٓت را، زمزمه در گوشٓت را دوست دارم
تمام واژه هایی که به تو ختم میشوند را دوست دارم
تو را که دارم دنیا را، من حتی
دوست داشتنت را هم دوست دارم...
به خاک می سپارم رویاهایم را..
رویاهایی که برایشان تمام غرورت را دادی
گویی انتقام روزگار است
گذاشتن حسرت زندگی عاشقانه در دلت
حسرت رویاهایی که یک عمر در پیشان بودی
نظاره گر تابوت رویاهایت باش
"دنیای واقعی"، لعنت بر این کلمه که جایگزین تمام رویاهایت می شود
حس بدیست وقتی خودت را در دنیای واقعی میبینی
وقتی میبینی وجودت و عاشقانه هایت کافی نیست
دوستت دارم ها همانند نوشته هایت فقط بر زبان جاری می شود
همه چیزت را میدهی برای وجودش
همه چیزت را میبیند جــــــــز وجودت
خداحافظ رویاهایم،..
یک بار دیدن لبخند رضایتش کافیست تا همه تان را فراموش کنم..
میبینی وضعم خرابه.. میبینی رو به راه نیسم..
ولی با این همه بازم،.. پای عشقمون وا میسم..
تو منو دیوونه کردی، نگو نه که خیلی دیره
قول بده هیچوقت نذاری،.. والیوم جاتو بگیره
قول بده تا همیشه، میشه رو قولت حساب کرد
خیلی وقتا بچه هارو، میشه با یه قصه خواب کرد...
عادت ندارم درد دلم را به کسی بگویم..!!
پس خاکش می کنم زیر چهره ی خندانم،
تا همه فکر کنند،
نه دردی دارم ، نه قلبی...
(چارلی چاپلین)
بزرگترین ظالمان دنیا برادرانی اند که خواهرشان را بغل نمیکنند، پدرانی که دخترشان را، شوهرانی که زنشان را..
و ادیانی که بغل کردن را جزو حرام ها دسته بندی کرده اند..
بعضی وقتها نیکترین کردار بغل کردن کسی است که شناسنامه اش نشانی از آشنایی با تو ندارد.. اما چشم هایش هفت پشت برادر بودن را ثابت می کند...
دلم بغل می خواهد...
همیشه آخر قصه یکی راهی شده رفته
یکی مبهوته و یاده روزای رفته می افته
نه اون که میره می خوادو نه اینکه مونده میخنده
شاید اینجوری قسمت بود.. چی میشه بی تو آینده...