یه سگ هیچ کاری به ماشین های شیک، خونه های بزرگ، یا لباس های گرون نداره، حتی اگه خیس هم بشه باهات کاری نداره..
برای سگ اهمیتی نداره که تو پولدار یا فقیری،
زرنگی یا کودنی، باهوشی یا احمقی، فقط کافیه قلبت رو بهش بدی تا اونم قلبش رو بهت بده..
چندتا آدم تو دنیا مثه اون پیدا میشن؟؟..
چندتا آدم باعث میشن تو حس کمیاب و خاص و منحصر بفرد پیدا کنی؟..
چندتا آدم هستن که باعث میشن تو حس فوق العاده ای داشته باشی؟؟...
بابا لنگ دراز عزیزم:
تمام دلخوشی دنیای من این است که ندانی و دوستت بدارم!.
وقتی میفهمی و میدانی ام چیزی درون دلم فرو میریزد...
چیزی شبیه غرور!
بابا لنگ دراز عزیزم لطفا گاهی خودت را به نفهمیدن بزن و بگذار دوستت بدارم...
(جودی ابوت)
گفت: "من از زنی خوشم میاد که موقعیت ها را خوب بفهمد" گفتم منظورش را نمیفهمم و دستم را عقب کشیدم..
گفت "مثلا در آشپزخانه یک کدبانو باشد و در اتاق پذیرایی مثل یک خانم باشد و نه آشپز
در اتاق مطالعه یک زن متفکر و دانا و در اتاق خواب مثل یک... "
حرفش را تند و با تحقیر قطع کردم..
گفتم: "مثل یک هرزه."
از حرفم جا نخورد، با خستگی روی فرمان قوز کرد..
گفت: "زنی که فکر میکند در اتاق خواب باید فیلسوف باشد ، احمق است...
قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند: چه کسی مرده است؟
چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است .
قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام .
یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته، یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،یکی ذوق می کند که ترابا طلا نوشته ، یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟
قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند ، آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند .. اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ” احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است …
قرآن ! من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ،
خواندن تو آز آخر به اول ،یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ، حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند .
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو .
آنان که وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ، گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است...
(دکتر علی شریعتی)
Imagine there's no heaven
It's easy if you try
No hell below us
Above us only sky
Imagine all the people
Living for today
Imagine there's no countries
It isn't hard to do
Nothing to kill or die for
And no religion too
Imagine all the people
Living life in peace
You may say I'm a dreamer
But I'm not the only one
I hope someday you'll join us
And the world will be as one
Imagine no possessions
I wonder if you can
No need for greed or hunger
A brotherhood of man
Imagine all the people
Sharing all the world
You may say I'm a dreamer
But I'm not the only one
I hope someday you'll join us
And the world will live as one...
(John lennon)
روزهایی هم هستند که نمیشود در موردشان با هیچکسی سخن گفت
نه اینکه راضی در میان باشد یا رفیقی نباشد بری شنیدن و فهمیدنشان..
از روزهایی میگویم که نمیدانی دردت چیست.. اما بی قراری امانت نمیدهد.
روزهایی که سراسر انکار و ابهام اند..
روزهایی که هم از جمع گریزانی هم تنهایی آزارت میدهد ..
روزهایی که نمیشود به آسانی از کنارشان گذشت..
انگار متعلق به گذشته یا آینده اند و به خطا در امروز تو نازل شده اند..
فقط باید جایی نشانی از آنها گذاشت ـ مثلا چند علامت سوال گوشه ی تقویم ـ ولحظه شماری کرد برای گذشتنشان
روز های گنگ و لزج