گفت: "من از زنی خوشم میاد که موقعیت ها را خوب بفهمد" گفتم منظورش را نمیفهمم و دستم را عقب کشیدم..
گفت "مثلا در آشپزخانه یک کدبانو باشد و در اتاق پذیرایی مثل یک خانم باشد و نه آشپز
در اتاق مطالعه یک زن متفکر و دانا و در اتاق خواب مثل یک... "
حرفش را تند و با تحقیر قطع کردم..
گفتم: "مثل یک هرزه."
از حرفم جا نخورد، با خستگی روی فرمان قوز کرد..
گفت: "زنی که فکر میکند در اتاق خواب باید فیلسوف باشد ، احمق است...